موهبت پیرغیبی | چارسوق لارستان: موزه مردم شناسی شهر اوز، یکی از موزه های موفق و مردمی در جنوب استان فارس است که به همت مهندس شریف بازرگانی از سال 1391 در خانه تاریخی سوداگر استقرار داشته و فعالیت می کند. این موزه علاوه بر کارکرد نگهداری اشیا و نمایش فرهنگ و آداب و رسوم مردم اوز، اکنون به یکی از مکان های فرهنگی شهر نیز تبدیل شده است. شریف بازرگانی، موسس و مدیر موزه در گفت و گویی تفصیلی با چارسوق لارستان به بیان روند راه اندازی موزه مردم شناسی اوز، چالش های پیش رو و برنامه های آینده خود پرداخته است.
در ابتدا از مهندس شریف بازرگانی خواستیم از خودشان برای ما بگویند.
شریف بازرگانی هستم، متولد اسفند 1341 در اوز. دوران ابتدایی را تا کلاس سوم در اوز گذراندم و بعد از آن به واسطه شغل پدر، به بندرعباس رفتیم. دیپلم ریاضی را در بندرعباس گرفتم. آن زمان ایران درگیر انقلاب فرهنگی بود و من به سربازی رفتم، محل خدمتم پایگاه نهم شکاری هرمزگان. مدتی در جبهه بودم. آن موقع هرکسی احساس می کرد باید به شکلی دین خود را به وطن ادا کند. بعد از سربازی، فوق دیپلم تأسیسات مکانیکی در دانشگاه کیش پذیرفته شدم. آن رشته من را راضی نمی کرد، بعد از حدود یک ماه انصراف دادم. دوباره در کنکور شرکت کردم و با رتبه 181 در اولین گزینه انتخابیم، رشته عمران دانشگاه مهندسی شیراز، پذیرفته شدم. بعد از اتمام دانشگاه، به بندرعباس نزد خانواده برگشتم.
یک سال و نیم معاون فنی یک شرکت وابسته به اداره کل مسکن و شهرسازی بودم. آن شغل هم با تمام امتیازاتی که داشت، من را قانع نکرد و استعفا دادم و به شیراز رفتم. در شیراز یک شرکت ساختمانی راه اندازی کردیم و مشغول کار شدم و بعد از آن ازدواج کردم و دارای چهار فرزند (دو دختر و دو پسر) هستم و روزگار سپری شد، تا الان که اینجا در موزه مردم شناسی اوز مشغول هستم و با اینکه هنوز ساکن شهر شیرازم، به واسطه موزه بیشتر در اوز هستم تا شیراز.
- چه شد که در مسیر موزه داری قرار گرفتید؟
علاقه من به موزه داری و جمع آوری اشیا به سال های خیلی قبل بر می گردد. من از قدیم، در دوران نوجوانی و جوانی، به جمع آوری چیزهایی شبیه تمبر و کبریت و حتی خودکار علاقه داشتم و از آنها نگهداری می کردم. هر زمان که به اوز می آمدم، از مردم شهر می شنیدم که در اوز اشیاء بسیار خوبی وجود دارد که هیچکس برای جمع آوری آنها قدمی بر نمی دارد. این حسرت نداشتن موزه همیشه بین مردم وجود داشت. علاقه به زادگاهم و نیز علاقه ام به آثار تاریخی، باعث شد در سال 1390، به اداره میراث فرهنگی استان فارس بروم و پیشنهاد تأسیس موزه ای در اوز را مطرح کنم. از من پرسیدند موزه دار هستی؟ گفتم نه. گفتند اهل کجایی؟ گفتم اوز. کارمندی به نام مهندس کمالی، که اتفاقا قبلا تجربه کار در آموزش و پرورش اوز را داشت، وقتی از قطعیت و علاقه من برای این کار مطمئن شد، از همکارش، آقای مهندس امین، خواست تا با من به اوز بیاید و بررسی کند که آیا مکان مناسبی برای این کار در اوز می توان یافت؟ ما به اوز آمدیم و چندین مکان یافتیم که از نظر مهندس امین، بهترین آن حمام قدیمی حاج محمد سعید سوداگر، معروف به حمام حاج رئیس بود. لازم است تشکر ویژه ای از خاندان سوداگر داشته باشم که آن زمان درخواست مرا برای استفاده از این مکان پذیرفتند.
- مراحل پیش از افتتاح موزه و جمع آوری اشیاء چگونه پیش رفت؟
در آبان 1390، وقتی تقاضای احداث موزه را کرده بودم، آقای مهندس فریدون فعالی، مدیر کل میراث فرهنگی استان فارس، موافقت کلی خود را اعلام کرد و مجوز شروع کار را به من داد. من کار را شروع کردم و به مردم پیغام دادم هرکس مایل است، اشیاءش را برای افتتاح موزه به صورت امانت به ما دهد و یا در صورت تمایل اهدا کند. قول دادیم که این اشیا هر زمان که لازم بود به آنها برگردانده می شود.
قرار بود 7 فروردین 1391، تجلیلی از استاد دکتر ارفعی، زبان شناس بزرگ اهل اوز، در شهر انجام شود. به نظرم رسید که این بهترین موقعیت برای مراسم افتتاحیه موزه است. از هشتاد نفر از همشهریانم در دبی به صورت مکتوب دعوت کردم و موضوع دایر شدن موزه ای در اوز را مطرح کردم. با توجه به هماهنگی پیشین با دوست عزیزم آقای مهندس هادی صدیقی، تاریخ مراسم افتتاح اولیه موزه را 8 فروردین، یعنی یک روز بعد از مراسم تجلیل استاد ارفعی، تعیین کردیم و در دعوتنامه ها این تاریخ قید شد. حدود 100 دعوتنامه نیز برای مردم اوز فرستادم.
در این حین، جلسه ای در شورای شهر اوز برگزار شد و من موضوع مجوز موزه را با دوستان حاضر در آن جلسه مطرح کردم و از آنها تقاضا کردم برای راه اندازی موزه به من کمک کنند. بعد از ارسال دعوتنامه ها، به مدت دو هفته تمام وقت، به همراه سی نفر از جوانان شهر که خودجوش و با علاقه با من همکاری می کردند، برای مراسم افتتاحیه موزه مشغول به کار شدیم. حمام بسیار قدیمی و بخشی از آن نیاز به مرمت داشت. آنجا را مرتب و تمیز کردیم و در مواردی مرمت انجام شد. در مکان موزه، که مثل دیگر حمام های قدیمی دارای رختکن های مختلف بود، غرفه های مختلفی تنظیم کردیم؛ هر قسمت را به مرحله ای از زندگی انسان، از بدو تولد تا ازدواج، بنا به سنت های منطقه، اختصاص دادیم. برای مثال غرفه ی اول، شبیه سازی مرحله تولد بود و گهواره و نوزادی در آن که مادری در حال لالایی خواندن است، غرفه بعدی مکتب خانه ای که یک روحانی مشغول آموزش به بچه هاست، و به همین ترتیب تا غرفه آخر که مرحله ازدواج بود.
- از هشتم فروردین 91 و مراسم افتتاحیه برایمان بگویید.
به خاطر دارم پیش از مراسم افتتاحیه، وقتی من و سی نفر از جوانان شهرمان، بعد از دو هفته تلاش بی وقفه، آماده مراسم شده بودیم، به خدا گفتم ما کارمان را انجام دادیم، باقیش را به خودت می سپارم... ساعت 7:30 دقیقه صبح روز هشتم فروردین، یعنی نیم ساعت مانده به زمان قید شده در دعوتنامه ها، هیچکس در محل برگزاری مراسم نبود! دلهره و تشویش به سراغم آمده بود که مبادا مردم استقبال نکنند. ساعت 8 صبح، یکی از آشنایان که از دبی برای این مراسم آمده بود، از من پرسید که چرا هیچ یک از مدعوین نیامده اند؟ جوابی نداشتم... بین ساعت 8 تا 8:15 دقیقه، در عرض یک ربع، چند هزار نفر آمدند و من شرمنده ی خدا شدم... اینقدر این برنامه به زیبایی اجرا شد که مردم معتقدند بعد از آن هیچوقت در اوز مراسمی به آن زیبایی برگزار نشده است. شب قبل از مراسم افتتاحیه، مراسم تجلیل از دکتر ارفعی بود و به همین دلیل بزرگان زیادی از جمله دکتر سعیدآبادی، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکوی ایران و حدود 12 نفر از اساتید بنام ایرانی در داخل و خارج از ایران، در اوز و نیز در مراسم افتتاحیه موزه حضور داشتند.
روز مراسم، دکتر ارفعی، که به تقاضای من، با لباس محلی به مراسم آمده بودند، روبان قرمز را قیچی کردند و همه جمعیت به اتفاق دکتر سعیدآبادی و اساتید دیگر وارد حمام (موزه) شدند. ما در آن روز، برنامه برگزاری یک مراسم عروسی سنتی را در موزه چیده بودیم، که دقیقا شبیه یک عروسی واقعی، به زیبایی هرچه تمام تر برگزار شد. از صدا و سیما برای مصاحبه می آمدند و برنامه به قدری زیبا بود که دبیرکل ملی یونسکوی ایران، در مصاحبه ای که در آن روز از او شد، گفت من چنین مراسمی را در کل ایران ندیده ام! و ا این مراسم را مستند خواهیم کرد.
بعد از مراسم به مردم پیغام دادم هر کس مایل است، اشیایی که به موزه تحویل داده است را بردارد و هرکس مایل است اهدا کند. خیلی ها برداشتند و خیلی ها هم به موزه اهدا کردند.
- بلافاصله بعد از مراسم افتتاحیه، موزه دایر و فعال شد؟
افتتاح موزه مرحله اول بود. حالا ما مانده بودیم و موضوع چگونگی نگهداری از این اشیا در جای معین و تحقق قولی که به مردم داده بودیم. مکان موزه موقت بود و از ابتدا وقتی من پیشنهاد مکان فعلی موزه را دادم، خیلی ها مخالف بودند و می گفتند دست به انتخاب چنین مکانی نزن. از این جهت که بنا بسیار قدیمی بود و مرمت آن هزینه و وقت زیادی می طلبید. ضلع غربی و بخش های دیگری از بنا ویران شده بود. با چند تن از خیرین شهر صحبت کردم و هر کدام پیشنهاد مکانی را دادند. سه الی چهار ماه طول کشید تا به نتیجه برسیم که کجا برای مکان دائمی موزه انتخاب شود. با اینکه اغلب افراد روی مکان فعلی یعنی حمام حاج رئیس به من تذکر داده بودند و معتقد بودند که راه اندازی آن ممکن نیست، من همین مکان مورد پسندم بود و تصمیم به بازسازی آن گرفتم.
از حدود 50 نفر دعوت کردم و به آنها گفتم می خواهم اینجا را آباد کنم. اگر همراه شوید تشکر می کنم و اگر نشوید از خرج زندگی ام می زنم و بنا را بازسازی می کنم، اولین کسی که حمایت کرد، امام جمعه سابق شهر مرحوم آقای قاضی زاده عزیز بود، بعد از او چند نفر دیگر همراه شدند و در آن جلسه 14 میلیون تومان جمع شد. با این پول کار را شروع کردیم. به خاطر دارم کاه گل زیادی که بر اثر باران از پشت بام به حیاط موزه سرازیر شده بود آنقدر زیاد بود که ما تا مدت ها نمی دانستیم زیر آن سنگ فرش است!
لازم است باز هم از خاندان سوداگر تشکر ویژه کنم. من ابتدا از آنها خواستم به مدت دو ماه این مکان را در اختیار ما قرار دهند، و بعد، شش ماه و به مرور خودشان این بنا را در اختیار موزه قرار دادند و حالا هم راضی اند که این مکان تبدیل به موزه شده و از خرابی آن هم جلوگیری شده است و ما همیشه مدیون این خاندان هستیم. ما آرام آرام شروع به مرمت کردیم، در این بین خیرینی هم حمایت کردند و گاهی خودمان هزینه می کردیم. اما وقت و انرژی خیلی زیادی صرف شد تا اینجا آباد شد.
- هشتم فروردین به عنوان «روز اوز» نام گذاری شده است. تقارن این تاریخ با تاریخ افتتاح موزه دلیلی دارد؟
بله. در روزهای آغازین شروع به کار موزه، من سفری به همدان داشتم. همان روز در همدان مراسم جشن و نورافشانی و... بود. پرسیدم چه خبر است؟ گفتند امروز روز همدان است. این موضوع تلنگری بود. به شیراز برگشتم و نامه ای به عنوان رئیس موزه مردم شناسی به شورای شهر اوز نوشتم، با این محتوا که هر شهری برای تجلیل از مفاخرش و یادبود مراسم و آیین های شهر، روزی را معین می کنند. با توجه به اینکه 8 فروردین 91، موزه مردم شناسی افتتاح شد و در آن روز مردم شادی کردند و حس غرور و وطن دوستی مردم اوز غلیان پیدا کرد، پیشنهاد می دهم این روز به نام روز اوز نام گذاری شود.
الحمدالله این پیشنهاد مورد استقبال شورای شهر قرار گرفت و 8 فروردین به عنوان روز اوز تصویب و در تقویم گردشگری به ثبت رسید. از همان سال، 7 و 8 فروردین هر سال، مراسم مفصلی در موزه داریم که در کنار برنامه های دیگر، افراد فعال در شهرستان اوز یا نویسندگان را نیز معرفی می کنیم.
- راجع به انتخاب موزه مردم شناسی اوز به عنوان «موزه برتر» طی سالیان متوالی توضیح دهید.
آقای دکتر احمد محیط طباطبایی، رئیس کمیته ملی موزه ایران (ایکوم)، که در روز افتتاحیه موزه هم حضور داشتند، چند بار به موزه اوز تشریف آوردند. ایشان روزی به من گفتند؛ چرا برای مراسم موزه برتر شرکت نمی کنید؟ من اطلاعی از آن برنامه نداشتم و چندان مصمم هم نبودم. اما بعد از چند سال، حدودا از سال 2018 تا به الان هر ساله در دو یا سه شاخه از معیارهای انتخاب موزه برتر، شرکت می کنیم و به عنوان موزه برتر از ایران شناخته می شویم. امسال هم به لطف خدا، موزه اوز به عنوان موزه برتر معرفی شد.
- در مورد تعداد اشیاء موزه و روند اهدای اشیا بگویید. آیا این روند ادامه دارد؟ قدیمی ترین شی ای که در موزه نگهداری می شود چیست؟
کار موزه داری مثل یک زندگی ست و همواره تداوم دارد. نمی توان زمان اتمام برایش تعیین کرد. هنوز بعد از گذشت سال ها از افتتاح موزه، مردم اشیا و کالاهایشان را به موزه اهدا می کنند. الان بیش از ده هزار شیء و کتب تاریخی و خطی در موزه مردم شناسی اوز نگهداری می شود، که همه آنها را مردم اهدا کرده اند و هیچکدام را ما خریداری نکرده ایم. این افتخاری ست برای من که مردم اعتماد کردند و کالاهایی که در پستوی خانه هایشان بود و یادگاری های گذشتگانشان را به ما اهدا کردند. همین چند روز پیش شناسنامه ای به موزه اهدا شد که متعلق به شخصی بوده که متولد 1310 ساکن بمبئی بوده است.
در بخشی از دیوار موزه خط نوشته هایی به یادگار مانده که خاطرات افرادی که در آن زمان به این مکان آمده اند و چیزهایی، برای مثال در مورد حاج محمدسعید، صاحب این بنا، نوشته اند که بخشی از تاریخ شهر ماست و ارزشمند است. نمونه هایی از این ها را حفظ کردیم.
قدیمی ترین چیزی که در موزه نگهداری می شود، اشیا و ابزار مفرغی مثل تیرکمان و ابزارآلات دیگر مربوط به 3000 سال پیش است که همه یک جا در زمین های اطراف شهر اکتشاف شده است.
- در مورد موزه بازرگانان اوز توضیح دهید، چرا موزه بازرگانان؟
سالهاست اگر برنامه تخریب خانه ای در اوز باشد، پیش از تخریب، اگر مطلع شوم، برای عکسبرداری به آن خانه ها می روم و علاوه بر عکسبرداری آثار گچ بری قدیمی آن را، با اجازه صاحب خانه، برای نگهداری به موزه انتقال می دهیم، به همین دلیل است که نمونه آثار معماران اوزی در موزه زیاد مشاهده می شود.
در یکی از این خانه ها پس از عکسبرداری، متوجه کاغذهای قدیمی که بصورت متراکم لول شده بود برخوردم و آن را از روی زمین برداشتم بیشتر که دقت کردم متوجه تعداد زیادی از این اوراق شدم و همه آن ها را جمع آوری و از آن خانه خارج کردم و با خود به شیراز آوردم. کمی بعد از آن متوجه شدم آن خانه را لودر تخریب کرده است. بعد از چهارماه سری به آن اوراق زدم و آن ها را با کمک خواهرم که مسئول آرشیو موزه مردم شناسی اوز است مرتب کردیم و داخل کاور قراردادیم که در حدود 1700 برگ بود. آنها را برای بررسی نزد مسئول موزه های استان فارس و پس از آن نزد مدیرکل میراث فرهنگی استان فارس بردم. از آنها پرسیدم که این ها به درد موزه اوز می خورد؟ آنها گفتند این اوراق و اسناد ارزشمند هستند و حتی پیشنهاد مجوز موزه جدیدی برای نگهداری این اسناد به من دادند. استقبال کردم و پیشنهاد دادم آن موزه را «موزه بازرگانان» نام نهند. چرا که محتوای اوراق مربوط به مکاتبات بازرگانان اوزی با تجار بمبئی بود که زمان آن به حدود صد سال پیش بازمی گشت؛ (لازم به ذکر است، تا سالیان پیش، تجارتخانه مردم اوز بمبئی بوده و بسیاری از مردم اوز محل کسب و کارشان آنجا بوده و از آنجا پارچه یا ادویه به جنوب فارس و هرمزگان برای فروش می آوردند. بعد از آن و تا به امروز، تجار اوز به کویت و دبی و ابوظبی و قطر روی آوردند.) خلاصه نام پیشنهادی مورد موافقت قرار گرفت و مجوز قطعی آن صادر شد. مکانی نیز برای این موزه، همانند موزه مردم شناسی اوز و با همان قدمت، به کمک خیر، انتخاب شده است و هم اکنون در حال مرمت و تنظیم ویترین ها و انجام مراحل نهایی برای افتتاح رسمی این موزه هستیم. در موافقتی که با اداره میراث فرهنگی انجام شده، مواردی که در این موزه نگهداری می شود، از این قبیل است: مکاتبات، ابزارآلات تجار اوز، وسایل توزین، وسایل دفتری تجار، و نیز دوربین ها و وسایل برقی که به تجار مربوط است. که برخی از این موارد، از موزه فعلی به آنجا منتقل می گردد.
- موزه مرکزی اوز، سومین موزه ای که قرار است با برنامه ریزی افتتاح شود.
بازدیدکنندگان وقتی به موزه مردم شناسی می آیند، به دلیل تراکم اشیای موزه و تعداد زیاد آنها، به راحتی امکان بازدید ندارند. فضای یک موزه برای بازدید باید راحت باشد. این درحالی ست که ما اکنون بسیاری از اشیا را به علت عدم وجود فضا، در انبار نگهداری می کنیم. این موضوع ما را واداشت تا به فکر مکان اختصاصی برای موزه، با نقشه ای خاص، و فضایی وسیع باشیم. در همین فکرها بودیم که حدود سال 95-96، با کمک حدود یک میلیاردی یکی از خیرین عزیز اوزی ساکن بندرعباس، که دغدغه کار خیر برای اوز داشتند، توانستیم کار را شروع کنیم. در مسیر یافتن زمین برای این موزه با مشکلات متعددی مواجه شدم و هیچ زمین مناسبی با متراژ وسیع برای این کار پیدا نمی شد. بالاخره با مکاتبات و پیگیری های فراوان شهرداری پذیرفت زمینی که متعلق به آن ارگان است را در اختیار ما قرار دهد. طرحی بسیار زیبا و پلنی از موزه نیز، بصورت هشت گنبد شبیه برکه، طراحی شده و نقشه موزه جدید کامل شد. از حدود 4-5 سال پیش که به اجرای طرح پرداختیم تا به امروز حدود یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان هزینه شده است و هنوز راه درازی برای تکمیل آن پیش رو داریم. این موزه «موزه مرکزی اوز» خواهد بود که حدود 900 متر زیربنا خواهد داشت و پس از اتمام قطعاً یکی از جاذبه های گردشگری شهر به حساب می آید.
- کادر اجرایی موزه شامل چند نفر است؟
حدود پنج نفر نیرو در موزه مردم شناسی مشغول به کار هستند؛ بنده، خانم براهیمی (مدیر داخلی موزه)، آقای مهندس راوند، و دو خواهرم که کار آرشیو و مستندنگاری تمام آثار موزه را به عهده دارند. از تمام همکارانم و به خصوص سرکار خانم براهیمی، که علیرغم نبود منفعت مالی، با جان و دل کار و دلسوزی می کنند، خیلی خیلی تشکر می کنم. این ها امتیازاتی ست که هر موزه ای ندارد.
من افتخار می کنم که توانسته ام کادرسازی کنم و اگر بنده هم نباشم دوستان به خوبی کار را ادامه خواهند داد.
- یکی از وجوه تمایز موزه اوز، این است که صرفا کارکرد موزه برای مردم و شهر نداشته است. در این سال ها چه برنامه های فرهنگی جانبی در موزه برگزار شده و خواهد شد؟
از نظر من دلیل ماندگاری یک موزه، کارهای فرهنگی آن است. ما در موزه مردم شناسی اوز مراسم متعددی را در مناسبت های مختلف برگزار کرده ایم. تمامی روزهایی که مربوط به میراث فرهنگی، گردشگری و فرهنگ و ادب است، در موزه مراسم اجرا می شود. از جمله روز جهانی موزه، روز جهانی صنایع دستی، روز جهانی گردشگری، روز جهانی زبان مادری و...
فعالیت دیگری که در موزه انجام می شود، مراسم رونمایی از کتاب است. تا به حال چندین کتاب از نویسندگان اوزی در موزه رونمایی شده است. ما در این مکان دو کتابخانه داریم، یک کتابخانه راجع به موزه داری و فرهنگ و رسوم مردم ایران و جهان است که در آن آثار نویسندگان اوزی نیز نگهداری می شود. ما تا به حال 103 نویسنده اوزی شناسایی کرده ایم و مشغول جمع آوری آثار آنها هستیم. کتابخانه دیگر شامل 1700 کتاب، با قدمت بیش از 100 سال است که مربوط به یکی از مدارس قدیمی دینی اوز، به نام مدرسه احمدی اوز است. همه این کتب قدیمی و خطی به موزه اهدا شده است.
کار دیگری که شاهد آنیم و بسیار رایج شده است، عکسبرداری و فیلمبرداری عروس و دامادهای اوزی در مکان موزه است. هفته ای یک یا دو عروس و داماد برای عکسبرداری به موزه می آیند. موزه اوز یک موزه زنده است و همواره شعار ما این بوده که موزه اوز شیء محور نیست و هدف اصلی ما کارهای فرهنگی است.
عمده بازدیدکنندگان ما کودکان هستند و به واسطه درسی به نام «امور موزه داری» که در کتاب مطالعات اجتماعی شان وجود دارد، دانش آموزان از صد کیلومتر آن طرف تر، مثل صحرای باغ و خنج و داراب و... برای بازدید به موزه ما می آیند که افتخاری ست که نصیب من و مردم اوز شده است.
در روز جهانی کودک نیز برنامه هایی در موزه برگزار می شود. گاهی نیز روحانیانی به اینجا می آیند و خودشان برای بچه ها برنامه هایی دارند. روحانیت دینی شهر نیز خودشان برای اجرای فعالیت های فرهنگی و برنامه های خود نیز همین موزه را انتخاب کردند.
ما مدتی برای ثبت آثار اوز پیگیر بودیم و تلاش هایی با همکاری سایر دوستان و ادارات اوز انجام دادیم که از آن جمله می توان به ثبت ملی «حمام محمد سعید سوداگر» اشاره کرد. همچنین با پیگیری و مستندسازی و تحویل مدارک موفق شدیم «رخت گشاد اوز» که بسیار فاخر است، را نیز به ثبت ملی برسانیم.
در این گفت و گوی مفصل همچنین آقای مهندس شریف بازرگانی با اشاره به کارکردهای مختلف موزه از جمله معرفی کتاب، افتتاح نخستین نگارخانه اوز بنام «نگارخانه شریف» و فعال نمودن امکان بافت لباس محلی اوز توسط زنان و دختران اوزی و شرکت در نمایشگاه های مختلف و... اشاره نمود.
مهندس بازرگانی در پایان صحبت های خود، تشکر ویژه ای از تمام مردم اوز و خیرینی که در این سال ها همکاری و همیاری ویژه ای در راه اندازی و فعالیت های این موزه داشته اند، ابراز نمودند.
مشروح این گفت و گو را در ادامه بشنوید:
دیدگاه خود را بنویسید