چارسوق لارستان: به بهانه روز سینما با «عبدالله مؤیدی»، دانشآموخته لیسانس شیمی از دانشگاه تهران و فوقلیسانس فلسفه از دانشگاه شهید بهشتی، از فعالان و دنبالکنندگان سینمای جهان، به گفت و گو نشستیم و از ایشان در مورد وضعیت سینمای ایران و جهان و همچنین پیشنهادهایشان برای افزایش علاقه مندان در زمینه فیلم و سینما در شهر لار پرسیدیم؛
مؤیدی از علاقه خود به سینما و تماشای فیلم از دوران دبستان و بیشتر فیلم های نوجوان پسند و عمدتا تراژیک و عاشقانه می گوید: از اواخر دبستان و راهنمایی فیلم های بزرگترها از جمله «کاغذ بی خط» را تماشا می کردم و به مرور با آثار کارگردانانی همچون "بهرام بیضایی"، "اصغر فرهادی" ،"مسعود کیمیایی"، "داریوش مهرجویی" و "ناصر تقوایی" آشنا شدم. به طور کلی از نظر من در سینمای ایران، فیلمهای کیارستمی، بیضایی، بخش کوچکی از سینمای کیمیایی، تقوایی و سهراب شهید ثالث شایان توجه است. با ورود به دانشگاه و به ویژه با ورود به دوره کارشناسی ارشد و تحصیل فلسفه در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵، با دنیای جدیدی آشنا و به شناخت سینمای اروپا و مکاتب سینمایی علاقه مند شدم. این موضوع باعث شد در این دنیای جدید کسب تجربه کنم.
او درباره اهمیت برگزاری محافل دوستانه برای تماشای فیلمها می گوید: ما یک گروه تلگرامی داشتیم که کمک میکرد تماشای فیلم یک کار کاملا فعالانه و پویا باشد و از دل آن ایدههای زیادِ تئوریک و ایدههای مربوط به چگونگی بکار بردن دوربین و نیز ایده هایی مربوط به کاربرد رنگ، نور و... بیرون بیاید و ما این ایده ها را در همان گروه تلگرامی منتشر می کردیم. در ادامه و اخیرا هم فیلم نوشته ها و یادداشت های خود را در صفحه اینستاگرامم منتشر می کنم.
مؤیدی در ادامه در مورد سینمای ایران می گوید: سینمای ایران را از دو نظر میتوان بررسی کرد؛ سینما در ایران مجموعه ای از محدودیتها و ممنوعیتهایی است که به انواع مختلف در فیلم نامه و تولید اعمال می شود، که مانع خلاقیتِ و در نتیجه فلج شدن هنرمند و کارگردان میشود؛ به همین دلیل به نظر می رسد پتانسیلی که سینمای ایران برای شکوفا شدن در فیلم و سینما دارد از این طریق کاهش یافته و نیاز به از بین رفتن محدودیت ها ضروری است.
از سوی دیگر سینمای ایران، فارغ از مسئله سانسور، تقریبا از سال ۱۳۹۳ به بعد بسیار افت کرده است، این در حالی است که سینمای پیش از آن دوره، واقعا در دل جامعه قرار داشت و با مردم حرف میزد به همین دلیل خود بنده از سال حدودا ۱۳۹۶ به بعد دیگر رغبتی برای دیدن فیلمهای ایرانی نداشتم که یکی از دلایل این عدم رغبت می تواند به علت عدم فعالیت کارگردانانی همچون بیضایی، کیارستمی و تقوایی و یا فقدان کارگردانی همچون شهید ثالث و کاهش کیفیت فیلم های کارگردانی همچون کیمیایی و مهرجویی دانست. من آن ها را، با توجه به ویژگی های منحصر به فرد در کارگردانی و فیلم سازیشان، کارگردان مؤلف می نامم. البته باید اشاره کنم که در دهه نود فیلم های معدود خوبی همچون «در دنیای تو ساعت چند است»، «پاپ»، «جنگل پرتقال»، «آشغال های دوست داشتنی» تولید شده اند.
به نظر من برای رونق سینما، نیاز است کارهایی انجام شود تا باعث علاقهمندی مردم به فیلم و سینما و متقابلا رونق فرهنگ سینمایی در لار گردد؛ در ابتدا شهر باید یک انجمن یا محفل سینمایی فعال داشته باشد و اعضای علاقه مند در این انجمن عضو شوند و منفردا فیلم های روز جهان را مشاهده کنند و در نهایت، در جلسات معین انجمن با حضور علاقه مندان این فیلم ها نقد و بررسی گردد که اگر این انجمن شکل گیرد و تداوم یابد، بعد از چند سال، ایدههای زیادی به ذهن افراد میرسد، به سراغ کتابها و مقالات میروند و ممکن است از دل انجمن نوشته یا کتابی منتشر شود یا افراد به دنبال فیلمسازی بروند. از سویی دیگر نیاز است فیلمهای معتبر جهان در پردیس سینمایی نخل لارستان اکران شود، که این کار باعث میشود فیلمهای خوب، معتبر و درجه یکِ تاریخ سینما در شهر جاری و ساری شود و سبب توجه مردم به فیلم و سینما می گردد.
مؤیدی معتقد است؛ سطح سینمای جهان نیز نسبت به دهههای گذشته کمی پایین آمده است و فیلمها از نظر ژرفا و عمق کار خیلی چشمگیر نیستند، اما فیلمهای خوبی هم در این سالها اکران شده است. برای حرکت در مسیر سینمای جهان، رویکردهای متفاوتی می توان داشت: رویکرد اول؛ «زمینهمحور» است، سینما رشتهای است که با بسیاری از شاخههای هنری و زمینههای علوم انسانی در ارتباط است و هر کس میتواند رویکرد و منظر متفاوتی نسبت به سینما داشته باشد، یکی از منظر فلسفی به سراغ سینما میرود، دیگری از منظر جامعهشناسی و...، یا یکی سینما را در ارتباط با هنرِ عکاسی و دیگری در ارتباط با تئاتر میبیند. سینمای جهان برای همه سلایق و توانمندیها حرفهای بسیار زیادی برای گفتن دارد.
رویکرد دوم؛ رویکرد «سرزمینمحور» است، به این معنا که بازشناختن تنوع سرزمینی و پیامد آن، بازشناسی تنوع سینمایی است؛ سینما محدود به سینمای ایران یا هالیوود نمیشود. متأسفانه انحصار دو قطبی سینما در سینمای آمریکا و ایران به سطح فکرسینما دوستان، رونق سینما و... خیلی آسیب میزند؛ تنوع ملتها، فرهنگها و سرزمینها، تنوع در نوع سینماست و با دیدن یک فیلم میتوان تشخیص داد که متعلق به کدام فرهنگ و سنتِ سینمایی است.
رویکرد سوم؛ در مورد سینمای جهان، رویکرد «کارگردانمحور» یا «مؤلف محور» است به این معنی که مؤلفه ها و ویژگی های سینمایی آن فیلم برای خود آن کارگردان است. رویکرد چهارم؛ رویکرد «تاریخِ سینما محور» یا «تاریخ سینمایی» است؛ به این معنا که روند تاریخ سینما و تحولات تاریخ این هنر را در نظر بگیریم و بررسی کنیم نقاط عطف این تحولات چه بوده و کدام کارگردانان باعث شدند که سینما به مسیر دیگری برود؟
در ادامه گفتگو، از عبدالله مؤیدی خواستیم با توجه به رویکرد دوم و سوم (سرزمین محور و کارگردان محور) توأمان به مواردی به عنوان نمونه اشاره نماید. او موارد زیر را، بیان نمود:
سینمای روسیه (و شوروی سابق): تارکوفسکی، میخالکوف، زویاگینتسف، سینمای رومانی: کریستین مونگیو سینمای، ژاپن: کورئیدا، اوزو، سینمای فرانسه: شابرول، سینمای ایتالیا: فلینی، دسیکا. سینمای ترکیه: جیلان. سینمای یونان: آنگلوپولوس، سینمای مجارستان: بلا تار و نمش، میشائیل هانکه ی اتریشی، که در سینمای فرانسه و آلمان فیلم ساخته است و کیشلوفسکی لهستانی که در سینمای لهستان و فرانسه کار کرده است.
مؤیدی ابراز امیدواری کرد با ایجاد انجمن فیلم و سینما در لار و همچنین همکاری با پردیس سینما نخل در اکران فیلم های برجسته جهان، می توان نقش سینما و فیلم را در بین علاقه مندان در شهر تقویت نمود و شاهد افزایش حضور مردم در محافل مرتبط با فیلم و سینما باشیم.
دیدگاه خود را بنویسید