حبیب طالبی | معمار و پژوهشگر: در دهه ی 20 میلادی زمزمه هایی مخالف خوان در برابر هنرهای تجسمی مدرن شنیده می شد و پس از جنگ دوم جهانی شدت گرفت، در دهه شصت میلادی به بار نشست و به عنوان حرکتی پیش رو شناخته شد. هنرهای مفهومی1 از دو صفتِ سرکشی و افراط گرایی در بیان نیرو می گرفتند! هر چند ریشه های فکری هنر مفهومی، به دادائیسم2 و سوررئالیسم3 بر می گشت اما سودای اساسی این رویکرد، عبور از تمام مرزهای فُرمال4 بود.
گستره ی مدرنیسم5 مهم ترین شاخصه ی خود را فرم معرفی می کرد و دل به تأثیر فرم بر احساسات مخاطب بسته بود تا جایی که به نهایت انتزاع باور داشت، مربع سیاه از مالویچ6 (تصویر 1) حاصل این نگاه است. در ادامه مارسل دوشان7 این گونه انتزاع گرایی8 را مورد انتقاد قرار داد و تاریخ هنر را به سمت «حاضر و آماده ها» the ready mades (تصویر 2) کشاند و این آغاز هنرهای مفهومی است. او با قرار دادن سنگ توالتی در گالری هنری، انقلابی در تاریخ هنر قرن بیستم به پا کرد.
رویکردی که «حرف های سنگی» اتخاذ می کند را نیز از همین نظرگاه می توان فهمید. قطعاً این آثار در دسته بندی هنرهای مفهومی قرار می گیرند (تصویر 3) و تمام مؤلفه های شکلی آن را با خود دارند، از اینکه مقید به معیارهای پذیرفته شده نیستند. تنوع متریال و استفاده از مدیوم های مختلف مثل تصاویر متحرک در آن قابل مشاهده است، تمایل به مشارکت با مخاطب خود دارند و ناتمامی اثر را تداعی می کنند (تصویر 4). مؤلف در اینگونه آثار وجه گفتگویی به خود می گیرد و از مونولوگ یا بازنماییِ کلان روایت ها پرهیز می کند. اما آنچه در تاریخچه ی کوتاهی از هنر مفهومی گفته شد یکی از مؤلفه ها، افراط گرایی در نسبت با دیگر آثار پیشین است. با وجود رویکرد پیش روی هنرمند، «تحویل»9 نمایشگاه پیشین، ترکیبی جانانه از عواطف و ایده ای شناختیِ اپتیکال10 بود. در حرف های سنگی مشخصاً قوه ی شناختی مخاطب مورد نظر و هدف قرار می گیرد و به رسم آثار مفهومی، شگفتی که باید یک لحظه ی «آها» aha moment، برای مخاطب نمی سازد. (تصویر 5)
ما به عنوان مخاطب با حضور متریال های خاک، سنگ، متن های دست نویس به صورت اینتراکتیو11، رسانه تصویری ویدیویی یا ویدیوآرت روبرو می شویم، اما بعید به نظر می رسد مجموعه متنوع دستمایه ها به عنوان «عبور از مرز» یا «سرکشی» مفهومی به نظر برسند. از این منظر حرف های سنگی از نوعی محافظه کاری رنج می برد، اما نکته درخشان و پای ثابتِ آثار الهه پیرغیبی چه در تحویل و چه در حرف های سنگی، علاقه و کنجکاوی برای ایجاد کشف های شناختی است. در نمایشگاه تحویل، با تکنیک اپتیکالی optical که در آثار وازارلی12 می توان دید و در این کار، توجه به فرآیند و مفهوم زمان (تصویر 6).
در بنیاد معنایی حرف های سنگی مفهوم زمان وجود دارد. هنرمند از ما دعوت می کند در این مسیر از طریق عینیت بخشی به کلمات و جملات قصار بر روی سنگ ها و دفتر شرکت کنیم و حتی ادامه ی اثر باشیم. این ایده های درخشان همچون شهاب از آسمان فکر مؤلف عبور می کنند، اما تابش مدام و مستمر ندارند. اگر در آثار بعدی، هنرمندِ ما دایره تمرکز و توجه خود را به همین وجه ثابت آثارش یعنی زمان و فرآیند محدود کند و محتوای شناخت و علایق مفهومی اش را به یک زیبایی شناسی فردیت یافته و قوام یافته برساند، می توان امید داشت که احتمالاً با تجربه ی هنری منحصر به فردی روبرو خواهیم شد.
1. Conceptual art
2. Dada یا Dadaism
3. Surrealism
4. Formalism
5. Modernism
6. Kazimir Malevich
7. Marcel Duchamp
8. Abstract art
9. نمایشگاه قبلی هنرمند با عنوان «تحویل» مهرماه 1398، که شامل تابلوهای نقاشی ترکیب شده با عناصر تصویری اُپتیکال بود و مخاطب با جابجایی تلق های هاشور خورده در کامل شدن اثر مشارکت داشت.
10. Op art یا optical art
11. Interactive art یا هنر تعاملی
12. Victor Vasarely
دیدگاه خود را بنویسید