چارسوق لارستان | حبیب طالبی؛ معمار و پژوهشگر: از شهر لار در جنوب استان فارس با نام ها و کالبدهای مهمی یاد می شود. لار، شهری به رنگ خاک، لار شهر برکه ها و بازار قیصریه لار که لایه های  تاریخی آن به پیش از صفویه می رسد. 

سال 1339 این بافت کهن دستخوش یک تغییر ناگهانی و جبری می شود. خرابی های  زلزله ی آن سال، زمینه ای اجباری برای مکان یابی و ساخت شهر تازه ای را مهیا کرد. (تصویر شماره 1) اکنون این شهرِ پساسانحه به نام «شهرجدید» در بین مردم رواج دارد و بافت قدیمی را «شهر قدیم» صدا می زنند. این دو نام به هر حال در برابر هم، هویت دو تکه ی لار را تا به امروز شکل داده اند، لازم به ذکر است این دو پارگی از لحاظ اجتماعی پیامدهایی در پی داشته است که از حوصله ی این مقال بیرون است.

این یادداشت محدود و متمرکز به دانه ها، خانه ها و عناصر معماری ناملموس بافتِ «شهر جدید» است. 

در بدوِ احداثِ شهر جدید، زیر ساخت هایی همچون تاسیسات تولید برق، بانک، قرارگاه های فرماندهی و انتظامی، میدان های شهری، بیمارستان و خانه هایی موسوم به شیر و خورشید ساخته شدند. 

پس از خبر انتشار زلزله لار جمعیت شیر و خورشید ایران برای کمک به مردم  وارد عمل می شود، بررسی ها انجام و در یک مناقصه ساخت شهر جدید به شرکت فرانسوی آنتروپوز واگذار می گردد. در مرحله اول ساختِ شهر زیرساخت ها به چشم می خورند که در یک گریدِ شهریِ شطرنجی و بدون کوچه قرار گرفته اند، مجموعه ای از تقاطع های عمود بر هم با اندازه های متنوع در دسترسی ها و ارتباطات سواره و پیاده طراحی شده است. آن طور که پیش از این گفته شد، مقصود ما پرداختن به دانه های مهم درون این گرید شهری است و معرفی عناصر معماریِ درونِ شهر جدید در میانه ی دو دهه 40 و 50. به نظر نگارنده این عناصر معماری به عنوان «معماری مدرنیستی» و نه «مدرن» معرفی می شوند. این تفکیک ریشه در همان تمایز بین مدرنیزاسیون و مدرنیته دارد.

در مدرنیته ما با یک نظام فکری روبرو هستیم و مدرنیزاسون محصولات و نتایج این نظام فکری است. یک جامعه می تواند مدرنیزه شده باشد، بدون آنکه تجربه ی مدرنیته را از سر گذرانده باشد. پیروِ همین فقدانِ اندیشه ی مدرن در جغرافیای فکری ما، اتفاقی که در «معماری مدرنیستی لار» افتاده است، نوعی پیروی و دنباله روی از مولفه های تجسمی و صورت بندی های مدرنیستی معماری غرب است، به نظر می رسد، طراحی شهر جدید بیشتر وام دار این وجه مدرنیزاسیون بوده است تا تحلیل و بررسی های مردم شناسانه و توجه به زیستِ مردم در بافت قدیم، به همین دلیل در زمان جا به جایی مقاومت ذهنی و اجتماعی برای  انتقال به بافت تازه تاسیس وجود داشته است.  

یکی از زیرساخت های مهم، بیمارستان کوروش (تصویر شماره 2) یا امام سجاد کنونی است که در حال حاضر با یک تغیر کاربری به مرکز آموزش عالی (دانشگاه دولتی لار) تبدیل شده است. از این مجموعه در نشریه ی دو زبانه ی هنر و معماری (international edition) شماره ی 18 و 19 به سردبیری عبدالحمید اشراق، به عنوان یکی از بناهای دوران رشد (a decade of growth) یاد شده است. در کنار این مجموعه درمانی، پانسیون پزشکان وجود دارد جهت اقامت های کوتاه مدت و موقت. این بناهای جنبی هم ارزش با کالبدهای اصلی هستند، از لحاظ معماری مهم و ارزشمند محسوب می شوند. (تصویر شماره 3)

اهمیت و ارزش آنها را این گونه می توان توضیح داد؛ این بناها در ادامه و متاثر از معماری مدرنیستی ترویج یافته در اروپا هستند با توجه به اینکه در دهه ی 40 شمسی، مقارن با دهه ی 1960 میلادی شاهد تحولات عظیمی در خط فکری معماری اروپا و آمریکا هستیم، کالبدهای این چنینی زمینه ای برای گفتگوی معمارانه را فراهم می کنند. نکته ی بعدی ظرفیتی است که از طریق معماری برای تحلیل و بررسی در اختیار ما قرار می گیرد، ما شاهد نمونه های اولیه کالبدی هستیم تا قدم های بعدی به صورت یک چشم انداز و الگوی فرمی تبدیل شود. به طور مثال با بررسی هایی می توان به شیوه و رفتار کالبدی سازندگان پس از سانحه پی برد و به معیارها و پیشنهادهایی برای توسعه ی آتی شهر رسید. اهمیت دیگر مستندنگاری و شناخت این بناها شیوه های اجرایی و فنی است (تصویر شماره 4) به هرحال یک اتفاق جغرافیایی یعنی زلزله علت اصلی ساخت و سازهای شهر جدید است و این سازه ها باید به گونه ای باشند تا حادثه تکرار نشود، لذا راهکارهای اجرایی که برای پاسخ به این مسئله پیش رو بوده است، بخشی از ریشه های شکل گیری شهر را روشن می سازد، از واضح ترین راهکارها، استفاده از سقف شیروانی و استفاده از مقاطع و پروفیل «لوله» و اتصالات غیرجوشی در بناست. (تصویر شماره 5)

استراحتگاه موقت پزشکان یا پانسیون بیمارستان کوروش آن طور که در تصویر مشخص است (تصویر شماره 6) به صورت مجموعه ای طراحی شده است و از همان منطق خانه های شرکتی در مناطق صنعتی ایران پیروی می کند با این تفاوت اساسی که حداقل تراکم را در اینجا می بینیم و تعداد خانه ها حداقلی است. از لحاظ قرارگیری به شکل خانه های رو به رو و دوتایی در سایت پلان جانمایی شده اند. (تصویر شماره 7)

ورودی ها، عمود به مسیرهای دسترسی اصلی هستند و به هر مجموعه چهارتایی یک حیاط مرکزی یا حیاط میانی اختصاص یافته است. این پاکت حجمی به صورت ردیفی و خطی تا دسترسی سواره ادامه دارد. 

هر چند هسته ی شکل گیری شهر جدید از سمتِ شرق است اما مجموعه درمانی و پانسیون به عنوان لکه هایی شهری، اولویت ساختاری و زیبایی شناسی دارند و درخورِ تحلیل و بررسی هستند. این لکه های کالبدی نماینده ی تلاش ها و دیدگاه های مسلط در آن زمان برای بقا و ادامه ی زندگی پس از یک سانحه دلخراش هستند. حفظ و مراقبت از آن یک ضرورت و الزام معنادار است. 

ترکیب بندی و انتخاب متریال ها یادآور کنتراست تجسمی در آثار هنری مدرن است و با شیوه ای بدیع جداره ای مدرنیستی پدید آمده است. این جریان معماری را می توان در قالب دسته بندی زیر ارائه نمود:

- عدم تقارن و استفاده از احجام، فرم ها و اشکال متنوع در طراحی ساختمان 

- عدم استفاده از روابط فضایی سنتی و ایجاد روابط فضایی جدید بر اساس تقسیم عملکردی فضاها بالاخص در طرح خانه های مسکونی 

- استفاده از سیستم سازه ای ترکیبی به صورت ترکیب دیوار باربر و سیستم قابی 

- استفاده از سیمان به صورت روکار در نماها، بتن در سقف و پله ها و کاربرد سطوح گسترده و سرتاسری از مصالح بافت دار (تصویر شماره 8)

همچنین این لحن مدرنیستی در دیگر نقاط ایران قابل مشاهده است. به باور نگارنده این شیوه ی برخوردِ معمارانه در حال حاضر مغفول مانده است و به عنوانِ امری مطرود در نظر گرفته می شود. بی توجهی جمعی نسبت به کالبدهای مهم شهری بیش از پیش موضوع مستندنگاری معماری مدرنیستی لار را ضرورت می بخشد.

این پرونده ادامه دارد...