این رمان کاپوتی با شرح حال‌وروز خانوادهٔ آقای کلاتر شروع می‌شود. خانواده‌ای که دوست و آشنا همه تحسینشان می‌کنند و دوستشان دارند. خانهٔ زیبایشان و مزرعهٔ بزرگی که با کار و زحمت آقای کلاتر حالا ثمر داده، دو دخترشان که از هولکوم رفته‌اند و زندگی خوبی را شروع کرده‌اند، کنیون و نانسی، فرزندانی که هنوز پیش آقای کلاتر و مادرشان هستند، همه و همه از آرامش و رفاه خانواده خبر می‌دهد. حتی بانی فاکس فهمیده ناخوشی‌اش نه دلایل روانی بلکه دلیلی جسمانی دارد و می‌تواند با عمل جراحی دوباره سلامتش را بازیابد. آن‌ وقت دیگر هیچ چیزی آقای کلاتر و خانواده‌اش را نگران نخواهد کرد. تا اینکه «قتلِ» چند نفر تمام این نظم ظاهری را به هم می‌زند. چهار عضو خانوادهٔ کلاتر کشته می‌شوند و تحقیقات پلیس برای شناخت قاتل آغاز می‌شود. البته به نظر می‌رسد هیچ سرنخی برای این کشتارها وجود ندارد.

خشونت، ترس جمعی، مجازات اعدام، رؤیای آمریکایی، تقابل رؤیا و واقعیت، خانواده؛ و البته تبعیض. اینها از جمله مضامینی‌اند که در شاهکار ترومن کاپوتی جمع آمده‌اند، رمانی که خودش به آن می‌گفت: «nonfiction novel»، به‌عبارتی رمانی مبتنی بر اتفاقات واقعی.

کاپوتی شش سال از عمرش را صرف تحقیق دربارهٔ این اثر و نوشتن آن کرد. گویا یادداشت‌هایش حین تحقیق دربارهٔ موضوع درنهایت به چیزی بالغ بر ۸۰۰۰ صفحه رسیده بود. نثر او در این رمان متأثر از سبک نوشتاری است که در دههٔ ۱۹۶۰ در ایالات متحده رواج یافته بود. در این نوع نوشتار، نویسنده خودش را در موضوعی که توجهش را به خود جلب کرده غرق می‌کند و در محل وقوع حادثه به تحقیق و مشاهده می‌پردازد و با افرادی که با موضوع و اتفاق مورد نظرش مرتبطند مصاحبه می‌کند.

کاپوتی قبل از دستگیریِ متهم‌ها خودش را به محل حادثه رسانده بود و بعد از دستگیری آنها نیز تا وقتی حکم اعدامشان اجرا شد، هم‌زمان با نوشتن رمانش، به تحقیق و بررسی ادامه داد. برای دسترسی به اطلاعات و اسناد، از کارآگاه اصلی پروندهٔ قتل خانوادهٔ کلاتر، الوین آدامز دیویی، کمک می‌گرفت.

البته کاپوتی خود را نه روزنامه‌نگار بلکه هنرمند و نویسنده می‌دانست. با این‌حال، در نوشتن در کمال خونسردی، او مدعی خلق اثری ادبی بود که تمام جزئیاتش منطبق  بر واقعیت است. 

او، در کنار مصاحبه با آدم‌های متفاوتی که به ماجرا ربط داشتند از اسناد و مدارک، و نیز مشاهدات و شنیده‌های خود، بهره گرفت. اما نحوهٔ استفادهٔ کاپوتی از تکنیک‌های ادبی و فرمی که درنهایت خلق می‌کند، درواقع اینها بود که اثر او را به اثری هنری و خلاقانه تبدیل کرد، نه صرفاً گزارش واقعیت. در کمال خونسردی اثری است که از نظم و دقتی فوق‌العاده برخوردار است و بیش از آن، از تعادل. 

آدم با خواندن رمان کاپوتی دوباره و دوباره با خودش فکر می‌کند: عدالت چیست؟ تبعیض چیست؟ در یک کلام، خشونت چیست؟ این کتاب را به دوستداران رمان‌های پلیسی و جنایی پیشنهاد می‌‌کنیم.
سفارش آنلاین از www.ribasbook.ir
کد تخفیف ویژه مخاطبان چارسوق لارستان: charsoughlarestan